رمان دالان بهشت قسمت دوم
رمان دالان بهشت قسمت دوم بعد از چند لحظه یکدفعه برافروخته و عصبانی و با نگاهی خشمگین و صدایی بلند تقریبا فریاد زد: این چیه پوشیدی؟ این جوری می خوای بری بیرون؟ این لباسیه که دو هفته س داری ازش تعریف می...
View Articleرمان دالان بهشت قسمت اول
رمان دالان بهشت قسمت اول رمان درموردخاطرات مهنازه که شریک ندانم کاری نامزد بی نظیرش محمد روازدست میده وحالا بعد از ۸ سال جدایی تصادفی با محمد روبرومیشه وخاطرات شیرینش روبرو می کنه واینقدرقشنگ توصیف می...
View Articleرمان دالان بهشت قسمت سوم
رمان دالان بهشت قسمت سوم الان وقتی به آن روزها فکر می کنم حتی یادم نمی آید اولین بگو مگو ها بر سر چه بود؟ فقط یادم است به زور می رفتم و با اوقات تلخ برمی گشتم. سر بهانه های جزئی قهر و بد اخلاقی می کردم...
View Articleرمان دالان بهشت قسمت چهارم
رمان دالان بهشت قسمت چهارم سال ها بعد، همیشه فکر می کردم اگر آن روزها محمد رفته بود و گفته بود که او دیگر مرا نمی خواهد، چه بر سر من می آمد؟! اوضاع چگونه می شد؟ خانواده ام چطور می توانستند تحمل کنند؟...
View Articleرمان دالان بهشت قسمت آخر
رمان دالان بهشت قسمت آخر صبح دوشنبه بود. در حالی که دردماهانه هم به ناراحتی هایم اضافه شده بود، با حالی زارتر از روزهای قبل و ناله کنان آماده می شدم که مادر گفت:خوب اگه حالت خوب نیست نرو. تلفن بزنم به...
View Article
More Pages to Explore .....